زندگی نامه

جلال آل احمد کیست؟

جلال آل احمد کیست؟

جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در محله سید نصرالدین از محله‌های قدیمی شهر تهران در خانواده‌ای روحانی و اصالتا اهل طالقان به دنیا آمد. کودکی وی در محیطی کاملا مذهبی گذشت. پدر جلال تمام سعی خود را بکار بست تا از او جانشینی برای خود پرورش دهد.

اما کوشش‌های پدر در تربیت مذهبی کودک به ناکامی انجامید و پس از پایان یافتن دوره تابستان جلال روانه بازار کار شد تا حداقل حرفه‌ای برای گذران زندگی خود بیاموزد. جلال روزها به کارهایی چون ساعت‌سازی، سیم‌کشی برق، چرم فروشی و … می‌پرداخت و شب‌ها دور از چشم پدر در کلاس‌های شبانه مدرسه «دارالفنون» به تحصیل خود ادامه می‌داد. دوران دبیرستان او نیز مصادف با جنگ دوم جهانی بود. در همین دوران پدر به دلیل حضور برادر بزرگ‌تر جلال در نجف، شرایط را برای اجرای خواست قلبی خود فراهم دید و بار دیگر فرزند جوان خود را روانه نجف کرد تا به تحصیل علوم حوزوی بپردازد. اما جلال بیش‌تر از دو ماه زندگی با برادر را تاب‌ نیاورد و به ایران بازگشت.

پس از بازگشت از نجف در سال 1322 وارد دانشسرای عالی شد و در سال 1325 در رشته ادبیات فارغ‌التحصیل شد. جلال آل احمد در سال 1324 با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال مجموعه داستانی به نام «دید و بازدید» را منتشر کرد. وی در سال 1326، به عنوان آموزگار در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد و در همین زمان تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی ادامه داد. او در سال 1327 در اتوبوس اصفهان به تهران با سیمین دانشور، داستان‌نویس و مترجم معاصر، آشنا شد و در سال 1329 با وی ازدواج کرد.

آل احمد در سال 1330 پیش از آنکه از رساله دکترای خود با عنوان «قصه هزار و یک شب» دفاع کند، تحصیلات دانشگاهی خود را نیمه کاره رها کرد. در کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» جلال بی‌علاقگی خود را نسبت به دریافت درجه «دکترا» به کم سوادی برخی از استادان دانشگاه مربوط دانست. جلال همچنین در دیدار با علی شریعتی از نیمه کاره رها کردن تحصیلات تکمیلی خود به عنوان «موهبت» یاد کرد. این نویسنده و مترجم در 18 شهریور 1348 پس از سال‌ها قلم زدن در عرصه‌های مختلف نوشتاری در حالی که در کلبه‌ای در جنگل‌های اسالم گیلان زندگی می‌کرد، دارفانی را وداع گفت.

 

جملات برگزیده جلال آل‌ احمد:

– ترجیح می‌دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند.

– تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی! یکی دیروز و یکی فردا…

– چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است.

– اگر می‌خواهی محال‌ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد، باور محال بودنش را عوض کن.

– برنده می‌گوید مشکل است، اما ممکن و بازنده می‌گوید ممکن است، اما مشکل.

– دوره، دوره آدم‌هایی ست که همخواب هم می‌شوند ولی هرگز خواب هم را نمی‌بینند.

– انسان مجموعه‌ای از آنچه که دارد نیست؛ بلکه انسان مجموعه‌ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می‌تواند داشته باشد.

 

10 آثار جلال آل احمد:

  1. مجموعه داستان کوتاه سه تار
  2. آفتاب لب بام
  3. الگمارک و المکوس
  4. دفترچه بیمه
  5. دید و بازدید عید
  6. دزد دزده
  7. اختلاف حساب
  8. غرب زدگی
  9. گلدسته و فلک
  10. گناه

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *